احساسات و ساختارهای اجتماعی : در جهت رویکرد میان رشته ای

قیمت: 38,000 تومان

دانلود رایگان مقاله

خرید ترجمه مقاله

عنوان فارسی

احساسات و ساختارهای اجتماعی : در جهت رویکرد میان رشته ای

عنوان لاتین

Emotion and Social Structures: Towards an Interdisciplinary Approach

امیل دورکیم در نوشته های خود در رابطه با همبستگی اجتماعی بیش از صد سال پیش فرض منطقی را مطرح کرد که عواطف و احساسات چسبی هستند که شیرازه و نگهدارنده ی جامعه هستند (دورکیم 1897/1983 ، کالینز 1990:27) . آنچه که دورکیم در تلاش برای روشن ساختن ادعایش است این بود که احساسات ، از دیدگاه مقیاس وسیع و برخلاف اعتقادات علمی و عمومی گسترده ، منظم ، نسبتا پایدار و تا حدودی قابل پیش بینی هستند که ریشه در پایداری جامعه نه تنها در خود فرد با نیازهای ناخواسته دائم التغیر دارد. تا اواخر دهه 1970 ، این و سایر ادعاهای جامعه شناسان پیشین ، مانند گیورگ زیمل و مکس وبر در مورد اهمیت تاثیر و احساسات ، اثر قابل توجهی بر نظریه های اجتماعی مدرن نداشتند . خوشبختانه این امر از زمان کشف مجدد احساسات در رشتهای مختلف به مطالعه رفتار اجتماعی تغییر کرده است.

Emile Durkheim in his writings on social solidarity over a hundred years ago made the intriguing logical supposition that emotions are the glue that holds society together (Durkheim 1893/1897; cf. Collins 1990: 27). What Durkheim was possibly trying to elucidate with his claim is that emotions, from a large-scale perspective and contrary to wide held scientific and public beliefs, are regular, relatively stable, and to some extent predictable phenomena that have their origins in the (equally stable) fabrics of society rather than solely in the individual self with its constantly changing needs and desires. Until the late 1970s, this and other claims from early sociologists like Georg Simmel and Max Weber on the significance of affect and emotion have not had a discernable impact on modern social theory. Fortunately, this seems to have changed since the re-discovery of emotions in the various disciplines devoted to the study of social behavior.